گاهی وقتها دلم میخواد بگم:
من رفتم... باهات قهرم... دیگه تموم... دیگه دوستت ندارم...!
و چقدر دلم میخواد بشنوم:
کجا....!؟
غلط میکنی که میری!!!
مگه دست خودته!؟
رفتنت به این راحتیه!!!
نظرات شما عزیزان:
غریبه دیروز،اشنا امروز،از یاد رفته فرداهایت...
ساعت10:43---24 فروردين 1391
دلم می خواست بهانهای باشی برای فراموش کردن همه چیز...
آپم...
جودی ابوت
ساعت16:43---22 اسفند 1390
همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس
خداحافظی
را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .
Tragzes
ساعت1:11---20 اسفند 1390
چقدر دنیای |بعضی| پسرا با |بعضی| دخترا با هم فاصله داره !
رسا
ساعت11:19---15 اسفند 1390
ثمین
ساعت15:46---14 اسفند 1390
qasedak
ساعت14:37---14 اسفند 1390
اما نميداني
چه شبهايي سحر کردم
بي آنکه يک دم مهربان باشند
با هم پلکهاي من
چرا دیگه نمیای...........
دنیای این روزای من
ساعت11:37---14 اسفند 1390
ای کاش میشد
من تنهام
ساعت10:21---14 اسفند 1390
بی تو یک لحظه نخواهم همة دنیا را با تو آسوده کنم طی، سفر عقبی را
لحظاتی که به زیر علمت سینه زدم حس نمودم به خدا مرحمت زهرا را
کاش امروز بیاید گل نرگس ز سفر تا که زیبا بکند با فرج عاشورا را
همه امید من این است بنام زینب راضی از خویش کنم قلب تو ای مولا را
شادی هر دو جهانم به خدا از غم توست غم تو میبرد از دل همة غمها را
|